تا به دام غمش آورد خدا، داد مرا

هر چه می‌خواستم از بخت، خدا داد مرا

رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم

چشم دارم که خرابی کند آباد مرا

نتوانم ز خداداد بگیرم دادم

کاش گیرد ز خداداد خدا داد مرا

گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود

بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا

من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب

چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا

غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم

غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا


شب نما ، صبوحی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Roland بیست و یکیا Javan سيستم آنتن مركزي و هوشمند سازي ساختمان | گروه مبنا شرکت ایمن معدن مولد باشگاه های تهران دیجیتال مارکتینگ جویبار روان